درخشش



سرانجام، کتاب «متن کامل طومارهای بحرالمیّت» با ترجمه بنده، از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد. مشکلاتی که سبب هفت سال وقفه در نشر این کتاب شد، و مسائل فنی مربوط به نوشته های روی جلد و صفحه شناسنامه کتاب، داستانی دارد که باید این زمان بگذاشت تا وقت دگر. خوشبختانه متن کتاب، از جهت دقت ترجمه، دوبار در طی این هفت سال، به طور کامل بازبینی شده و از نظر بنده (مترجم کتاب)، در نهایت دقت است. کتاب علاوه بر 100 صفحه مقدمه نویسنده (پروفسور گزا ورمش)، حدود 50 صفحه مقدمه نیز از سوی مترجم دارد که حاوی نکاتی است که مؤلف به دلایلی در مقدمه خود نیاورده است، مثل ارائه اطلاعاتی درباره اسنیان از منابع تاریخی، بررسی تطبیقی طومارهای بحرالمیت و قرآن، ارائه سرگذشت فرقه یهودی بحرالمیت بر اساس مضامین و اشارات خود طومارها و.

درباره طومارهای بحرالمیت بسیار گفته و نوشته اند. این طومارها، متعلق به یک فرقه مرموز یهودی در آغاز عصر مسیحیت هستند که اگرچه همگی از راهبان و زاهدان عصر خود بودند اما در ستگاه دورافتاده خود در بیابانهای قمران در ساحل بحرالمیت، تشکیلاتی بسیار سازمان یافته برای خود داشتند. در حدود سال 70 میلادی که تیتوس سردار رومی با لشکری عظیم به فلسطین حمله کرد، پیروان فرقه تمام آنچه که از باورها و آداب و  رسوم و تفاسیر خود از کتاب مقدس بر طومارهایی چرمی نوشته بودند، از بیم آنکه مبادا در این حمله نابود شود، درون خمره هایی سفالی گذاشته و در کنج غارهای واقع در منطقه کوهستانی قمران پنهان کردند به این امید که روزی دوباره بازگشته و آنها را بردارند، اما حمله تیتوس چنان سهمگین بود که فرقه را به کلی متلاشی کرد، به طوری که هیچ کس از اعضای فرقه باقی نماند تا برای برداشتن طومارها برگردد. طومارها مدت دوهزار سال در دل غارها باقی ماند، تا سرانجام در زمان ما، حدود سال 1946 میلادی، دست سرنوشت دوباره آنها را پیش چشم بشر امروزی قرار داد. عقیده غالب دانشمندان، این است که فرقه ای که طومارها را نوشتند، همان گروه مشهور اسنیان بوده اند که در آثار مورخانی همچون یوسفوس و فیلو و پلینی به آنها اشاره شده اما از خودشان، تا زمان ما که طومارها کشف شدند، هیچ سند و نوشته ای بر جای نمانده بود و بسیاری از زوایای زندگی آنها در بوته ابهام بود. کشف این طومارها، پرتو درخشانی بر زوایای مبهم سرگذشت این فرقه مرموز افکند و علاوه بر آن، جزئیات بسیار مهمی را از تاریخ پر فراز و نشیب یهودیت روشن نمود، و ضمناً اسراری را از نخستین مراحل پیدایش آیین مسیحیت و همچنین حقایقی مکتوم از رابطه آیات قرآن با متون یهودی را نیز آشکار ساخت. این طومارها، همچنین قدیمیترین نسخه های عبری موجود از کتاب مقدس یهود (تورات و تنخ) نیز محسوب میشوند. به همین سبب، دانشمندان  این طومارها را «بزرگترین کشف کتاب مقدسی قرن بیستم» برشمرده اند

این کتاب را پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در آخرین روزهای سال 1397 و با حجم حدود 800 صفحه منتشر کرده است.


طومارهای بحرالمیت


مقاله ای از اینجانب با عنوان موعود آخراّمان در دین هندو اخیراً در نشریه علمی پژوهشی تحقیقات کلامی منتشر شده است. طبق باورهای هندو، پس از گذشت چند دوره از زمان، دوره‌ای به نام «کَلی‌یوگه» (آخرین مرحله از زمان) فرامی‌رسد و ظلم و شرارت بر عدل و نیکی غلبه می‌کند. در این دوره، یک منجی به نام «کَلکی اَوَتاره» ظهور خواهد کرد و علیه ظلم و شرارت وارد نبرد شده و با نابود کردن بدکاران، جهان را دوباره از عدل و نیکی پر می‌کند و زمینه ورود بشریت به دوره‌ای جدید از ترقی و پیشرفت را فراهم می‌سازد. البته موعودباوری در دین هندو منحصر به انگاره «کَلکی» نیست و با توجه به اینکه افرادی در قرون اخیر پیدا شده‌اند و خود را منجی موعود معرفی کرده‌اند، به‌نظر می‌رسد مفهوم «مُنجی» نزد هندوها تحت یک گونه‌شناسی قرار گرفته است. در این مقاله، ضمن بررسی مفهوم «اَوَتاره» و همچنین گونه‌شناسی موضوع منجی موعود در متون هندویی و بیان تأثیرگذاری این عقیده بر فرهنگ و جامعه هندو، دیدگاه‌های برخی از اندیشمندان را در تطبیق او بر شخصیت‌های مختلف نیز، به‌ویژه بر پیامبر اسلام` مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

علاقمندان میتوانند متن مقاله را از اینجا دریافت کنند:

دریافت
عنوان: موعود آخرامان در دین هندو
حجم: 508 کیلوبایت


مقاله: بررسی و نقد فرضیه خاستگاه هاجری اسلام

(بخشی از نقد بر نظریه هاجریسم)



پاتریشیا کرون پژوهشگر دانمارکی و مایکل کوک محقق انگلیسی، که هر دو دانش‌آموخته دانشگاه لندن و شاگردان جان ونزبرو اسلام‌شناس مشهور انگلیسی هستند، در نظریه هاجریسم که بر اساس دیدگاهی برون‌دینی و با تکیه صرف بر منابع غیراسلامی ارائه کرده‌اند، مدعیات تازه‌ای را مطرح نموده‌اند که یکی از آنها موضوع معرفی یک خاستگاه هاجری برای اسلام است، یعنی مشخص کردن منطقه‌ای به عنوان خاستگاه اسلام که ارتباط روشنی با «هاجریان» (اعراب ساکن در مناطق شمال‌غربی عربستان که منابع یهودی آنان را از نسل هاجر و اسماعیل می‌دانستند) داشته باشد. برای این منظور، آنها سعی می‌کنند گزارش‌های تاریخی‌ای را که بعضی مناطق جغرافیایی را به هاجر و هاجریان نسبت می‌دهند با گزارش‌های باقی‌مانده از مراحل اولیه پیدایش اسلام مقایسه کنند و رابطه‌ای بین آنها برقرار نمایند، و در ابتدا لازم است که زمینه فکری مناسبی در خواننده برای این مقایسه تاریخی فراهم کنند. البته باید توجه داشته باشیم که توضیحات کرون و کوک به گونه‌ای است که معلوم می‌سازد هدف اصلی آنها نه نشان دادن «خاستگاه» برای اسلام در شمال‌غرب عربستان، بلکه درواقع، ارائه توجیه برای «زمان» واقعه ظهور اسلام است. ادعای آنها دارای سه فرض اساسی است: یکسان بودن «مهگرایه» (هاجریان) و مسلمانان، تطبیق بعضی نامهای ذکرشده در کتاب مقدس بر اماکن اسلامی، و قبله اول بودن پترا برای مساجد مسلمین. در این مقاله، به بررسی هر سه مورد مذکور پرداخته ایم. این مقاله را نشریه علمی پژوهشی فلسفه دین در زمستان 1396 منتشر کرده است.

مقاله را میتوانید از اینجا دریافت نمایید:

دریافت

عنوان: نقد و تحلیل فرضیه خاستگاه هاجری اسلام

حجم: 223 کیلوبایت

توضیحات: نقد بخشی از نظریه هاجریسم




با سلام به همه خوانندگان. حدود یک ماه و نیم قبل، یکی از عزیزانی که از خوانندگان وبلاگ بنده بود، در پیامی، از بنده خواست تا درباره متن عربی مناظره مهدی خلیفه عباسی (دوره خلافت: 775-785 م) و تیموتائوس اول  پیشوای مسیحیان (دوره پیشوایی: 779-823 م)، توضیحاتی بنویسم، که البته به دلیل مشغله ها، انجام درخواست ایشان تا امروز میسر نشد. همچنان که میدانیم، طبق یک روایت سریانی، تیموتائوس اول اسقف بزرگ مسیحیان در اوایل قرن دوم میلادی، مناظره ای با مهدی خلیفه عباسی داشته است. از این مناظره، یک نسخه سریانی باقی مانده که تمام اطلاعات ما از مناظره مذکور، منحصر به مطالب همین نسخه است. نسخه مذکور را آلفونس مینگانا پژوهشگر مسیحی عراقی، حدود صد سال پیش، از سریانی به انگلیسی ترجمه کرد و ترجمه او، بسیار مورد توجه و استفاده محققان قرار گرفت.

اما باید دانست که از روایت سریانی مناظره مذکور، ترجمه ای به زبان عربی نیز در دست است که نسخه خطی آن با شماره 662 در کتابخانه شرق شناسی بیروت (Bibliothéque Orientale à Beyrouth) نگهداری میشود. این نسخه عربی را لوئیس شیخو دانشمند مسیحی لبنانی در 1921 منتشر کرد، و بعدها، در 1975، فرد دیگری به نام سمیر خلیل سمیر ویرایش انتقادی جدیدی از آن را در کتابی به قلم هانس پوتمان منتشر نمود (بیروت، انتشارات دارالمشرق). این ویرایش، بعداً در سال 1994 در کتابی تحت عنوان دفاعیه های عربی مسیحی در دوره حکومت عباسی (بریل، نیویورک) نشر مجدد یافت. کلاینت هَکِنبورگ (Clint Hackenburg) از دانشگاه اوهایو در آمریکا، در تحقیقی که برای رساله دکتری خود در سال 2009 میلادی انجام داد، نشان داد که نسخه سریانی بر نسخه عربی تقدم زمانی دارد، و نسخه عربی در واقع ترجمه نسخه سریانی مذکور است.

فایل رساله دکتری هکنبورگ را که حاوی کل متن عربی مناظره همراه با ترجمه انگلیسی آن نیز هست، برای استفاده خوانندگان در اینجا قرار میدهم:

دریافت
عنوان: Debate
حجم: 756 کیلوبایت


یکی از افتخارات این حقیر، ترجمه کتاب تاریخ مفصلی است که آراکل تبریزی، معروف به آراکل داوریژتسی، وارداپت () و مورخ بزرگ ارمنی در زمان شاه عباس صفوی درباره تاریخ ارمنیان به خصوص آنچه که در زمان خود وی بر آنان گذشته، به رشته تحریر درآورده است. آراکل داوریژتسی در این کتاب هفتصد صفحه ای، ابتدا مختصری از تاریخ ملت ارمنی را بیان کرده و سپس به شرح سرگذشت آنها در ایران و امپراتوری عثمانی در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی پرداخته است. از معروفترین وقایع تاریخ ارامنه که آراکل به شرح آن پرداخته، سفر شاه عباس به ارمنستان و کوچاندن اجباری ارامنه از آنجا به اصفهان و ساکن کردن آنها در منطقه جلفا و نواحی داخلی ایران است که آراکل، خود نیز در زمره ارامنه، در آن سفر طولانی شرکت داشته و گزارش خود از آن واقعه بزرگ تاریخی را به عنوان شاهد عینی وقایع ثبت کرده است. آراکل، همچنین حوادث جالب فراوانی را نیز از تاریخ کلیسای ارمنی، نزاعهای ارامنه با مسیحیان کاتولیک، و برخوردهایی که گاه و بیگاه بین ارامنه و مسلمانان رخ میداد نقل کرده است. او اگرچه کتاب خود را بیشتر با هدف ثبت تاریخ ارامنه نگاشته، اما جزئیات فراوانی را نیز از تاریخ ایران و عثمانی و جنگهای بین این دو کشور و حواشی اندرونی دربارهای صفوی و عثمانی و اوضاع اقلیتهای مختلف دینی در این دو سرزمین ثبت کرده است. کتاب تاریخ آراکل را همراه با کتاب تاریخ اسکندر بیگ منشی موسوم به عالم آرای عباسی، دو مهمترین منابع تاریخی مربوط به عصر شاه عباس صفوی دانسته اند.

تاریخ آراکل داوریژتسی را انتشارات نائیری در هفتصد صفحه در دست انتشار دارد.


 


تحلیل و نقد فرضیه تأثیر سامریّت بر اسلام

بالاخره مقاله اینجانب با عنوان تحلیل و نقد فرضیه تأثیر سامریّت بر اسلام، در نشریه علمی- پژوهشی تحقیقات کلامی (پاییز 1395) منتشر گردید. این مقاله، در واقع بخشی از پایان نامه کارشناسی ارشد بنده با عنوان تحلیل و نقد فرضیه هاجریسم است. پاتریشیا کرون و مایکل کوک، در بخشی از نظریه هاجریسم که در کتابی با همین نام منتشر کرده اند، مدعی شده اند که سامریّت (samaritanism) یکی از آبشخورهای دین اسلام بوده و در پیدایش و توسعه آن نقش داشته است. شواهد عمده ای که آنها ارائه میدهند، عبارتند از خود نام اسلام، نحوه ادای شهادتین، تغییر قبله از اورشلیم، قالب ارتباطی بین شهر و کوه مقدس، شباهت ساختری بین امامت در تشیع و کهانت در سامریّت، و شباهت بین نام بکّه (آل عمران: 96) با تلفظی که در یک متن سامری از کلمه ای در تورات ارائه شده است. آنان همچنین شواهد ناچیزی از متون اسلامی هم ارائه میدهند که به نظر خودشان تأییدی بر فرضیه آنهاست.

روش بنده در این مقاله، روش تحلیلی-انتقادی است. ما در این مقاله بر اساس اسناد و مدارک نشان داده ایم که شواهد ارائه شده از سوی کرون و کوک اندک و ضعیف هستند، منابع مورد استفاده آنها اعتبار لازم را ندارند، گاهی دچار بدفهمی متون شده اند و در غالب موارد فقط به شباهتها اکتفا کرده و سند قابل توجّهی ارائه نداده اند. با روشن شدن نادرستی این فرضیه و به تدریج سایر فرضیه های مطرح در نظریه هاجریسم، نهایتاً کل این نظریه نیز اعتبار خود را از دست خواهد داد.

فایل این مقاله، را در اینجا (زیر عکس، در قسمتِ دریافت) در اختیار خوانندگان قرار داده ام. علاقمندان به زودی میتوانند اصل مقاله را از سایت نشریه تحقیقات کلامی هم دانلود کنند (سال چهارم، شماره چهاردهم، پاییز 1395).

علاقمندان میتوانند فایل مقاله را از لینک زیر دریافت کنند:

دریافت

عنوان: تحلیل و نقد فرضیه تأثیر سامریّت بر اسلام


حیات سرّی اعداد

کتاب حیات سرّی اعداد، اثری است از گئورگه سزپیرو (زپیرو) مقاله نویس ژورنالهای ریاضیات که درباره تاریخچه حل بعضی مسائل دشوار ریاضی و ارتباط فرمولهای این رشته علمی با چیزهایی که در زندگی روزمره با آنها سر و کار داریم، بحث میکند. ترجمه این کتاب با توجه به دور بودن زمینه علمی آن از رشته تخصصی بنده تا حدی دشوار بود، اما انجام آن را از یک جهت باید به عهده میگرفتم: رشته تحصیلی بنده در دبیرستان، ریاضی و فیزیک بود و در آن زمان به ریاضیات علاقه وافری داشتم. از همان موقع، نظرم به بعضی مسائل دشوار ریاضی جلب شد و با آنکه گرایشهای تحصیلی ام در سالهای بعد تغییر کرد و نهایتاً به الهیات رسید، اما کار بر روی آن مسائل را کنار نگذاشتم و تحقیق و جستجو برای پیدا کردن فرمولهای جدید را که به حل آن مسائل کمک کند، همچنان ادامه دادم. خوشبختانه این تلاشها نتیجه بخش بود و طی بیش از بیست سال از آن زمان، به فرمولها و روشهایی برای حل تعدادی از مسایل دشوار ریاضی دست یافتم که تا کنون نظایر آنها را در هیچ منبعی ندیده ام. من امیدوار هستم به زودی بتوانم آن فرمولها و روشها را در کتابی منتشر کنم، و ترجمه کتاب حیات سرّی اعداد میتواند رزومه ای برای بنده در زمینه کار کردن بر روی مباحث ریاضی باشد.

کتاب حیات سری اعداد را انتشارات سبزان در آبان 1395 و در 280 صفحه منتشر کرده است.



قرآن شناسی امامیه در پژوهش های غربی

این کتاب، در واقع مجموعه 10 مقاله از پژوهشگران معاصر غربی (از ابتدای قرن بیستم تا کنون) است که از زبانهای مختلف (انگلیسی، فرانسه، آلمانی و عبری) به فارسی ترجمه شده اند. ترجمه این مقالات، به عهده جمعی از پژوهشگران بوده که بنده نیز افتخار حضور در میان آنان را داشته ام.

بعد از مقدمه ویراستار و معرفی نویسندگان، بخشهای اصلی کتاب و مطالب آنها عبارتند از:

درآمد- جایگاه قرآن (با مقاله ای از پاول زاندر با عنوان: قرآن یا امام؟ نگاه شیعه امامی به قرآن)

بخش اول- تحریف و قرائات. شامل مقالات زیر:

   افزوده های شیعه به قرآن (ویلیام تیسدال)؛ قرآن شیعی: بازنگری در برداشتهای گلدزیهر (جوزف الیاش)؛ یادداشتی در باب بررسی قرآن شیعی (تاد لاوسن)؛ دگرخوانش ها و افزوده های شیعه امامیه به قرآن (مئیر بر- اشر)؛ مسأله تحریف قرآن در تفاسیر شیعه اثناعشری (راینر برونر)؛ جریانهای مختلف در آثار تفسیری شیعه امامیه متقدم (اتان کلبرگ)

بخش دوم- مصاحف. شامل مقالات زیر:

موادی برای قرآن (آرتور جفری)؛ متون مقدس معتبر در تشیع امامی متقدم (اتان کلبرگ)؛ کتاب فاطمه: قرآنی شیعی؟ (خالد سنداوی).

***

ترجمه مقاله آخر (کتاب فاطمه) به عهده اینجانب گذاشته شد و برای من جای بسی خرسندی است که اجازه یافتم در جمع اساتید بزرگواری که در تهیه این کتاب فعالیت داشتند حضور داشته باشم. این کتاب 300 صفحه ای را، همراه با کتاب دیگری که در واقع مکمّل آن است و «تفسیرشناسی امامیه در پژوهش های غربی» نام دارد (و می توان هر دو را به صورت دو مجلد از کتابی واحد نگریست) مؤسسه علمی- فرهنگی دارالحدیث قم در آغاز سال 1395 منتشر کرده است.



بحث درباره منشأ کلمه «الله» بسیار گسترده است و تسلط بر علومی همچون تاریخ، باستان شناسی، زبانهای سامی و آرامی، و الهیات را طلب می کند.تا آنجا که تحقیقات ما نشان می دهد، این کلمه ریشه آرامی دارد و از واژه سریانی «ܐܲܠܵܗܵܐ» (اَلاها) به معنی خدا گرفته شده است.

وودبِرّی دانشمند زبان شناس روزگار ما اشاره کرده که نام الله ریشه در مسیحیت سریانی دارد و از مدتها پیش از حضرت محمّد(ص) در شبه جزیره عربستان و حومه آن مورد استفاده بوده است. طبق اسناد موجود، یهودیان و مسیحیان عرب زبان، هم در قرون پیش از اسلام و هم بعد از آن همواره از این نام برای اشاره به خدای یکتا (خدای ابراهیم) استفاده می کرده اند. در قرآن، به این استفاده یهودیان و مسیحیان از کلمه الله بارها اشاره شده است. مثلاً در یکی از آیات می خوانیم: «یهودیان گفتند که عزیر پسر خدا (الله) است و مسیحیان گفتند که مسیح پسر خدا (الله) است» (قرآن، سوره توبه: 30).

حتی اعراب مشرک نیز الله را به عنوان برترین خدا قبول داشتند و او را به عنوان خالق جهان می پرستیدند، اگرچه به خدایان دیگر نیز در کنار او اعتقاد داشتند. در آیات قرآن به این موضوع اشاره شده است: «و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و ماه و خورشید را مطیع خود کرده، البته خواهند گفت: الله» (قرآن، سوره عنکبوت: 61). مشرکین عرب در سوگندهای خویش، به الله قسم می خوردند (انعام: 109؛ نحل: 38) و در سختی ها و تنگناها به او پناه می بردند (یونس: 22).

در زبانهای سامی، ریشه «اِل» به معنی «قدرت»، مناسبترین منشأ برای ساختن کلماتی بوده که به خدایان، موجودات ماوراءالطبیعی قدرتمند و آسمانی اطلاق می شد، ضمن آنکه این کلمه در کتیبه های اوگاریتی و فنیقی در هزاره های اول و دوم پیش از میلاد نام خدای خدایان بوده است.خود ریشه ال به تنهایی در متن عبری تورات به معنای خداوند به کار رفته (مثلاً در سفر پیدایش 33: 20) اما موارد کاربرد آن در این معنا، اندک است و بیشتر به صورت پسوند در انتهای کلمات استفاده شده است (مثلاً جبرئیل یا جبرائل به معنی قدرت خداوند، رافائل به معنی داوری خداوند، آرئیل به معنی شیر خداوند و غیره).

در زبان عبری، واژه هایی که عموماً به معنی خدا به کار می روند از همان ریشه سامی ال اخذ شده اند، مثل الوآه، الوهیم، الوه. در زبان آرامی کتاب مقدسی، کلمات الاه یا الاها، به معنی خدا استفاده شده که از همان ریشه است. این کلمه را در همین معنا، در تلمود و همچنین در ترگومها می توان دید. شکل آرامی متأخرتر این واژه، به صورت الاها یا الوهو است که بعداً مورد استفاده مسیحیان سریانی زبان قرار گرفت. این واژه با همان تلفظ الاها در زبان مندایی هم که شاخه ای از سریانی است به کار می رود. طبق گزارش انجیل مرقس، این همان واژه ای است که عیسی مسیح هنگامی که - طبق اعتقاد مسیحیان- به صلیب کشیده شد، در مناجات خود با خداوند به کار برد: «ایلی، ایلی، لما شبقتانی؟» خدای من، خدای من، چرا مرا وانهادی؟ (مرقس 15: 34). در متن یونانی انجیل مرقس، این کلمه با تهجّی اِلو حرف نویسی شده است.

هرودوت در قرن پنجم پیش از میلاد اشاره کرده که اعراب دو خدا را می پرستند که نام یکی از آنها الیلات بوده است . ظاهراً این همان کلمه الله بوده، و بعضی نیز آن را همان بت «لات» دانسته اند که مؤنث الله بوده است. در کتیبه های عربی باستان، واژه اله (با تلفظ الاه) برای معنی خدا استفاده می شد، که کتیبه های حاوی آن را از قرن دهم پیش از میلاد به بعد می توان دید. به نظر می رسد تبدیل تلفظ اله به الله در زبان عربی از قرن نهم پیش از میلاد به بعد رخ داده است، زیرا این کلمه را به صورت «اله» در یک کتیبه لحیانی از قرن نهم پیش از میلاد و با تلفظ «هلّه» در یک کتیبه صفایی از قرن پنجم پیش از میلاد می توان دید. در کتیبه ای لحیانی از قرن چهارم پیش از میلاد آمده است که: «الله بلندمرتبه است».

اما چگونگی تبدیل واژه «الاها» به «الله» در زبان سریانی و ورود آن به زبان عربی، خود موضوعی است بسیار جالب که تا مدتها فرایند آن نامعلوم بود و به تازگی در پرتو تحقیقات زبان شناسی دانشمندان عصر حاضر روشن گردیده است. بهترین تحقیقی که تا کنون در این باره انجام شده، مقاله ای است از ریک براون (Rick Brown) پژوهشگر انگلیسی که ما آن را به طور کامل ترجمه کرده و با افزودن مطالب دیگری از بهترین و معتبرترین منابع آکادمیک، آن را تکمیل نموده ایم. به دلیل آنکه این مقاله بسیار تخصصی است، از آوردن آن در اینجا صرفنظر می کنیم. برای مطالعه این مقاله و بحثهای مفصل مربوط به منشأ پیدایش کلمه «الله» و اسناد و مدارک تاریخی و باستان شناسی  آن، مراجعه کنید به کتاب ما با عنوان ادیان ابراهیمی و مسأله پیامبر موعود (انتشارات آمه، تهران، 1393، پیوست شماره 1 صفحات 105 تا 126).

ادیان ابراهیمی و مسأله پیامبر موعود


Was name "Ahmad" (referring to prophet Muhammad) really mentioned in the Gospel of John?-research

In the recent years, some people comparing word "Ahmad" in a Quranic verse speaking of Jesus' prophecy about coming of prophet Muhammad (Qur'an, al-Saff: 6) with the word "Paraclete" in the Gospel of John (14: 26; and other phrases) have tried to make a connection between them, and have ascribed this idea to the Muslims (and even to the prophet himself) that the word Paraclete (its Greek pronunciation: Parakletos) is a distorted form of the word Periclete (its Greek pronunciation: Periklutos) which is approximately (but not exactly) equal to Arabic word Ahmad, and that Quranic verse refers to this point. But is this idea true?

Because of significance of this idea, I thought it is necessary to bring a brief report of my full scale research in this matter (The complete text of my research is brought in my book in Persian language): Adyane Ebrahimi wa Mas'aleye Payambare Mo'ud (Abrahamic Religions and the Question of the Promised Prophet), Tehran, 2015. The issue has a lot of Scientifical details, and this report only shows a very small picture of it. So, everyone who likes to read all the research he must refer to the original book.

At the beginning, let us look at the Qur'anic verse (al-Saff:6):


"And when Jesus, son of Mary, said: "O children of Israel, I am God's messenger to you, authenticating what is present with me of the Torah and bringing good news of a messenger to come after me whose name will be acclaimed." But when he showed them the clear proofs, they said: "This is clearly magic."

  First point, is that, name "Ahmed" in the early days of appearance of Islam (during prophet's life) was never known as a famous name for the prophet, and though the Quranic verse (al-Saff:6) convinces us that it was really a name of prophet Muhammad, but if it was not mentioned in Ginza Rbba (the sacred book of Mandaeans, ended its writing at 8th century A.C) with pronunciation "Ahmat" we had not anyexternal evidence to prove it as a name of the prophet (Adyane Ebrahimi wa Mas'aleye Payambare Mo'ud, Pp. 215-216).

Second point, is that, first Muslim scholars (in the early Islamic period) never claimed happening of any distortion in the phrase of the Gospel of John, but they wrongly saw the same word Paraclete as meaning: "Praised one" which equals (in their mind) to Arabic words "Muhammad" and "Ahmad". Indeed, in the writings of Muslim scholars in the early Islamic period (indeed, up to 13th century A.H, according to 19th century A.C) there is no even one hint to such a distortion in the word Paraclete (claiming that the word Parakletos was originally the word Periklutos). In fact, this claim has come into Muslim writings through European sources from 17th and 18th century (same book, Pp. 216-222; 229-235).

Third point, is that, the Quranic verse is only an indirect reference to the phrase in the Gospel of John, and not a direct one. Indeed, it is not a true assumption that the prophet whlie relates the verse had the Biblical phrase in his mind. There are some important reasons for this: 1- In the phrase of Gospel, Jesus is speaking with his Apostles (who are named in the Qur'an as: al-Hawariyyun), and his prophecy about "Paraclete" is adressed to them. But in the Qur'an, the scene is arranged in a manner that Jesus' prophecy about "Ahmad" is adressed to all children of Israel. So, we see difference between two relations. In the two texts (both Gospel of John and the Qur'an) the prophecies are adressing to two different groups of people (In the Qur'an, whenever the Apostles of Jesus are in the view, the book refers to them as: al-Hawariyyun. Indeed, Qur'an's reference to the hearers as: children of Israel, shows that the prophecy is not told in the presence of the Apostles only, in contrary to Gospel wich places the pophecy in the assembly of the Apostles themselves). Another point here is that, none of two suggested Greek words (Parakletos and Periklutos) is exact equal for the Arabic word "Ahmad:. the name Ahmad, means: "the most praised one", while the word "Parakletos" means "who is called for" and the word "Periklutos" means: "who is very praised". Indeed, the equal Greek word for name "Ahmad" is a word other than "Periklutos". Finally, Absence of any "witness manuscript" of the gospel of John which bears the word "Periklutos" or Arabic name "Ahmad" leads us to conclude that there was never any such a thing in the manuscripts of Gospel of John in pre-Islamic periods, and so, the idea that there is a connection between Qur'anic verse and a "distorted form" of the word "Parakletos" can not be confirmed (same book, Pp. 224-228).

Fourth point, is that, the exact examination of the texts proves that, the theory of seeing the word Paraclete by the Muslims as a distorted form of the word "Periklutos" is a wrong idea which was originated from non-exactly reading of some writings of Muslims. Apparently, the first one who committed such a mistake, was George Sale the Brittish scholar who got such a wrong idea from misreading of a phrase in the Gospel of Barnaba, and brought it in his introduction to the English translation of Qur'an, and also in his explanatory footnotes on the Quranic verse al-Saff:6, while he himself later confessed that when he spoke about phrases of the Gospel of Barnabas, he had not seen it yet with his own eyes and what he has said, was borrowing from other sources which had related some things from this Gospel (same book, Pp. 229-235).

Of course, I have brought many details for my arguments in the original text of my book (Adyane Ebrahimi wa Mas'aleye Payambare Mo'ud, or: The Abrahamic Religions and the Question of the Promised Prophet). Now I bring a photo of the cover of my book, and a page of it which contains some more details about George Sale's mistake. This is E-mail of the writer:

saeed.karimpur@yahoo.com




ادیان ابراهیمی و مسأله پیامبر موعود







تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کتاب دانشجو aircharter Billy شبیه‌سازی شبکه‌های بی سیم و کامپیوتری بیرون دروازه خونه خنگول ها :) ابزار دقیق آرکا مووی Jessica digital marketing